وبلاگ شخصی عباس واعظ (بردخون)

ساخت وبلاگ
. شهيد بزرگوار حضرت آيت‏اللَّه دستغيب ((قدّس سرّه) بسيار مقيّد بودند نماز را اوّل وقت بخوانند حتّى در مسافرتهاو ساليان دراز كه خدمت آن بزرگوار بودم بندرت به ياد دارم كه سر وقت نماز نخوانده باشند. در يكى از مسافرتهاى عمره كه خدمت ايشان بوديم، بليط هواپيما يكسره براى جدّه فراهم نشد. بليط هواپيما از تهران به بيروت و از بيروت به جدّه تهيه شد. در فردوگاه بيروت بطور ترانزيت چند ساعت ما را نگاه داشتند و نزديكهاى مغرب بود كه هواپيما براى پرواز به جدّه آماده شد. حضرت آيت‏اللَّه شهيد دستغيب (قدّس سرّه) خيلى سعى مى‏كردند اگر ميسّر باشد هواپيما تأخير كند تا بشود نماز را سر وقت خواند، ولى ميسّر نشد. وارد هواپيما شديم. در داخل هواپيما زياد معطّل شديم. ايشان خيلى ناراحت بودند كه نماز نخوانده‏اند. چند مرتبه خواستند پياده شوند، گفتند مسافرين همه سوارند، الآن حركت مى‏كنيم. بالاخره تأخير هواپيما به قدرى شد كه حساب كرديم وقتى به جدّه مى‏رسيم ممكن است وقت نماز گذشته باشد و نماز قضا گردد. حضرت آيت‏اللَّه دستغيب (قدّس سرّه) با حالت پريشان و ناراحت گفتند: پياده شويم هرچند هواپيما برود و ما جا بمانيم، امّا درب هواپيما بسته بود. ايشان با حالت توجه مخصوص و سكوت چند دقيقه‏اى سرِ پا ايستاده بودند كه هواپيما براى حركت روشن شد. به مجرد روشن شدن هواپيما شعله‏هاى آتش از موتور آن نمايان گرديد. با عجله هواپيما را خاموش كردند و درب آن را باز كردند و از مسافرين خواستند كه هرچه زودتر پياده شوند. آيت‏اللَّه دستغيب (قدّس سرّه) با خوشحالى زائد الوصفى با دوستان پياده شدند و مرتب مى‏فرمودند: «نماز، نماز ». كاركنان هواپيما مى‏گفتند: حداقل 4 ساعت تأخير داريم تا هواپيما آماده حركت شود. به مجرّد رسيدن به سالن فرودگاه ايشا وبلاگ شخصی عباس واعظ (بردخون)...
ما را در سایت وبلاگ شخصی عباس واعظ (بردخون) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abbasvaezo بازدید : 91 تاريخ : شنبه 13 اسفند 1401 ساعت: 18:49